روزنامهی اطلاعات به نقل از آیتالله طالقانی نوشت که حجاب امری اجباری نیست.
مجلس شورای اسلامی ایران در سال ۱۳۶۳ قانون مجازات اسلامی را به تصویب رساند به موجب این قانون هرکس در معابر عمومی حجاب را رعایت نکند، به ۷۲ ضربه شلاق محکوم خواهدشد.
در حالی قانون مجازات اسلامی به تصویب رسید که از سال ۱۳۵۹، یعنی چهار سال پیش از تصویب قانون حجاب اجباری در مجلس، به دستور آیتالله خمینی از ورود زنان بدون حجاب به ادارات دولتی جلوگیری میشد.
نخستین تظاهرات علیه حجاب در روزهای انقلاب؛
به گواه اسناد و مدارک و مقالات منتشرشده در روزنامههای سال ۱۳۵۷ اولین جرقههای حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب زده شد. یک روز پیش از هشتم مارس، روز جهانی زن، در حالی که گروههای مختلف سیاسی در تدارک برگزاری اولین مراسم روز جهانی زن در ایران بودند، روزنامه کیهان با این تیتر منتشر شد: «زنان باید با حجاب به ادارات بروند.»
در صفحه اول این روزنامه به نقل از آیتالله خمینی نوشهشده بود: «در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانههای اسلامی نباید زنهای لخت بیایند. زنها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند لیکن با حجاب شرعی باشند.» (کیهان ۱۶ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۵ صفحه ۱)
البته شب پیش از آن نیز شبکهی تلویزیونی که ریاست آن را صادق قطبزاده بر عهده داشت اعلام کرده بود که روز هشت مارس یک سنت غربی است و به زودی روز زن اسلامی اعلام میشود.
این گونه بود که تظاهرات روز جهانی زن به یک تظاهرات ضدحجاب اجباری بدل شد. گروههای مختلف زنان از دانشآموز و دانشجو گرفته تا کارمند و فعال سیاسی و اجتماعی در این تظاهرات شرکت کردند. روزنامه کیهان در بخشی از گزارش مفصل خود درباره تظاهرات زنان مینویسد: «۱۵هزار زن که در دانشکده فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رأیگیری تصمیم گرفتند دست به راهپیمایی بزنند. آنها در حالی که گروهی از مردان همراهشان بودند به طرف نخست وزیری حرکت کردند. زنها شعار می دادند: "ما با استبداد مخالفیم"، "چادر اجباری نمی خواهیم". پیش از ظهر امروز خبرنگار کیهان از دانشگاه تهران گزارش داد که یک گروه از مردان تندرو با شعار "مرگ بر ارثیه رضا کچل" وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند». (کیهان ۱۷ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۶، صفحهی دوم)
تظاهرات روز هشتم مارس (روز جهانی زن) در سال ۱۳۵۷
یکی از زنان شرکتکننده در تظاهرات تهران، خاطره آن روز را این گونه بیان میکند:
«همان اوایل تظاهراتی ضد حجاب در دانشگاه تهران شد که راه افتادیم توی خیابان انقلاب ، آنوقتها اسمش هنوز خیابان شاهرضا بود. قرار شد از آنجا یک راهپیمایی بشود بطرف ساختمان نخست وزیری در خیابان کاخ که حالا شده فلسطین؛ جلو نخستوزیری به ما از یک جاهایی، از ساختمانهایی که من نمیدانم کجا بود، سنگ پرتاب کردند که این سنگپرانی باعث شد ما مسیرمان را به طرف دادگستری تغییر بدهیم. آنجا با یکی دو نفر از خانمها مصاحبههایی به عمل آمد که آنها گفتند ما حجاب را قبول نداریم و یکی از آن خانمها را، که کارمند تلویزیون بود، که او را هم از کار بیکار کردند.»
تجمع در برابر کاخ دادگستری
در تجمع زنان مقابل کاخ دادگستری، "هما ناطق" تاریخشناس معاصر به سخنرانی پرداخت و گفت ما مخالف حجاب نیستیم بلکه مخالف تحمیل آن هستیم.
در همین روز کیهان با حجتالاسلام اشراقی، داماد آیتالله خمینی مصاحبهای انجام داده بود. وی در این مصاحبه گفتهبود: «باید حجاب رعایت شود و قوانین اسلامی مو به مو اجرا گردد و در همه مؤسسات و دانشگاهها به این موضوع توجه شود. اما باید در نظر داشت که حجاب به معنای چادر نیست. همین قدر که موها و اندام خانمها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد، حالا به هر شکلی مهم نیست. چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است. اما به خاطر طرز کار و نوع کار خانمها شاید گاهی پوشاندن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد، حرفی نیست. باید طبق نظر مبارک امام حجاب اسلامی در سطح کشور توسط خانمها با اشتیاق اجرا شود ... در مورد اقلیتهای مذهبی همیشه نظر مبارک امام این بوده که آنها از هر حیث مورد احترام و حمایت باشند. اما اگر خانمهای اقلیتهای مذهبی هم رعایت حجاب اسلامی را بکنند چه بهتر». (کیهان ۱۷ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۶صفحه ۲)
گروههای مختلف زنان در روزهای بعد در مناطق مختلف تهران به صورت خودجوش دست به تظاهرات زدند. حدود ۱۵ هزار زن نیز به گزارش روزنامه کیهان، مقابل دفتر مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت دست به اجتماع زدند.
اعتراضها در دیگر شهرهای کشور
غیر از تهران در چندین شهر دیگر از جمله سنندج، اصفهان، ارومیه، کرمانشاه ، بندرعباس وکرمان نیز گزارشاتی از تظاهرات زنان در اعتراض به حجاب اجباری منتشر میشد.
در مقابل زنان معترض عدهای نیز بودند که به مخالفت با زنان و حمایت از حجاب اجباری به زنان حمله کردند. به گزارش روزنامه کیهان برخی از این افراد گلولههای برفی را که داخل آن سنگ گذاشته بودند به طرف زنان تظاهرکننده پرتاب میکردند.
در برخی از ادارات و شرکتها نیز زنان در اعتراض به اجباری شدن حجاب دست از کار کشیدند. زنان کارمند بیمارستانهای بهآور و هزارتختخوابی، مخابرات ۱۱۸ و ۱۲۴ و نیز کارکنان زن قسمت فروش هواپیمایی ملی ایران از جمله این زنان بودند.
در روز بیستم اسفندماه روزنامه کیهان گزارش مفصلی از راهپیمایی پنج هزار نفر از معلمان، دانشآموزان دختر، کارمندان وزارت خارجه و برخی هنرپیشگان تئاتر در مخالفت با حجاب اجباری منتشر کرد.
سیمین دانشور:« اول کشور را بسازیم بعد به سراغ مسائل فقهی برویم»!
روزنامه کیهان در تاریخ ۱۹ اسفند ۵۷ در کنار چاپ گزارشهای مفصل از راهپیماییهای زنان، یادداشتی از سیمین دانشور، نویسنده و همسر جلال آلاحمد منتشر کرد. خانم دانشور در این مقاله حجاب را مسئلهای فرعی دانسته و از هر دو گروه طرفداران و مخالفان حجاب خواسته بود که بهانه به دست ضدانقلاب ندهند و به مسائل مهمتر بپردازند.
سیمین دانشور نوشت: «ما هر وقت توانستیم این خانهی ویران را آباد کنیم، اقتصادش را سر و سامان دهیم، کشاورزیش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهرهمند گردیدند، میتوانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم، میتوانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانهای از پای بست محکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم». (کیهان ۱۹ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۷ صفحه ۶)
در تمام این چند روز گروههای سیاسی از اظهار نظر مستقیم در مورد موضوع حجاب پرهیز میکردند و یا آن را موضوعی فرعی قلمداد میکردند. از جمله اسلام کاظمیه نویسنده منسوب به طیف چپ که در مقالهای در روزنامه کیهان مورخ ۲۱ اسفند، ضمن انتقاد از عمده کردن مسئله زن و حجاب، آن را امری روشنفکرانه و دور از نیازهای واقعی جامعه آن روز ایران خواند.
هما ناطق نیز در مقالهاش دراین باره چنین مینویسد: «رفتند گزارش دادند که ما لخت به وزارتخانهها رفتهایم. من از شما میپرسم در این زمستان سرد چطور یک زن لخت میتواند به وزارتخانهها برود. عنوان کردن مسئله زن در این برهه از مبارزه یک مسئله انحرافی است. ما نباید در این شرایط مسالهای به نام مساله زن داشته باشیم. یک بار چیزی در مورد حجاب گفتند و بعد هم پس گرفتند بنابراین برای این مسئله نباید درگیری ایجاد کنیم باید با مجاهدین همراه باشیم حتی اگر روسری به سر کنیم بشرط آنکه ما بدانیم به نام ما توطئه نمیشود و نظام شاهنشاهی برگردانده نمیشود». (کیهان۲۱ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۹ صفحه۴)
آیتالله طالقانی: با بیحجابی جوانان را تحریک نکنید!
با گسترش اعتراضات زنان روحانیون وارد عمل شدند و هرگونه اجبار و خشونت را در امر حجاب غیرمجاز دانستند که از جمله آنها میتوان از آیتالله طالقانی و آیتالله محلاتی نام برد. دادستان تهران نیز در اطلاعیهای اعلام کرد که هرکس مزاحم بانوان شود به شدت مجازات خواهدشد.
روزنامه کیهان در تاریخ ۲۰ اسفند مصاحبه مفصلی با آیتالله طالقانی در مورد مسئله حجاب انجام داد. در بخشی از این مصاحبه آمدهاست:
«هو و جنجال راه نیاندازند و همانطور که بارها گفتیم همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند. و از آنها خواهش میکنیم که با لباس ساده با وقار، روسری هم روی سرشان بیاندازد به جایی بر نمیخورد. اگر آنهایی هم که میخواهند مویشان خراب نشود اگر روی مویشان روسری بیاندازند بهتر است و بیشتر محفوظ میماند ... یک جوانی که وسیله زن گرفتن ندارد، وسیله کار ندارد، زندگیاش سرو سامان ندارد، وقتی این زن را با این صورت میبیند که گاهی یک پیرزن پنجاه شصت ساله خودش را مثل یک دختر ۱۴ ساله نمایش میدهد، توی خیابان یا سر کوچه، این بیچاره اذیتش میکند، ناراحتش میکند و این یک جور آزار جوانها است و امیدواریم که بعد از این جوانهای ما هم سر و سامان پیدا کنند... اجباری حتی برای زنهای مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیتالله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت میکند راهنمائیش میکند که شما اینجور باشید به این سبک باشید». (کیهان۲۰ اسفند۵۷ شماره ۱۰۶۵۸صفحه ۳)
البته این بخش از سخنان آیتالله طالقانی که مربوط به آزار و اذیت جوانان توسط زنان بیحجاب است، بعدها یکی از دستمایههای اصلی طرفداران حجاب اجباری شد.
سی سال پس از انقلاب، مسئلهی جنبش زنان ایران فراتر از مسئلهی حجاب میرود و تبعیضهای حقوقی و اجتماعی آنها را به مقاومت برانگیخته است.
شهلا لاهیجی نویسنده و ناشر در این مورد میگوید: «به نظر من مهمترین نکته که اینجا همیشه فراموش میشود، این است که یک سیستم یا ایدئولوژی معتقد یا لااقل مدعی اخلاق، چطور نتوانسته است مردهایش را جوری تربیت کند که به محض این که مثلا یک تکه از موی زنی را ببینند، کنترلشان را از دست میدهند. واقعا مردان ما این جوری نیستند و من همیشه فکر میکنم این جوری حجاب را تعریف کردن برمیگردد به این که چقدر در تربیت جامعه کوتاهی شده است.»
بعد از موضعگیریهای روحانیون نسبت به حجاب، گروهی از زنان با عنوان زنان حقوقدان در ۲۱ اسفندماه بیانیهای صادر کرده و در آن اعلام کردند که مسئله حجاب را منتفی میدانند و به همین دلیل اعتراضات به این موضوع را پایان میدهند.
ممنوعیت ورود زنان بیحجاب به ادارات در سال ۱۳۵۹
اما موضوع حجاب اینگونه خاتمه نیافت. آیتالله خمینی که در سال ۵۷ بعد از تنها اظهارنظر رسمیاش در مورد حجاب دیگر هیچ موضعی اتخاذ نکردهبود، در تیرماه ۱۳۵۹ طی یک سخنرانی، شدیدا از دولت انتقاد کرد که چرا هنوز نشانههای شاهنشاهی را در ادارات دولتی از بین نبرده است. وی به دولت بنیصدر ۱۰ روز فرصت داد تا ادارات را اسلامی کند.
بعد از این سخنان از صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بیحجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. البته هنوز لباس فرم یا آنچه که بعدها به نام مانتو مشهور شد، رسمیت نداشت بلکه زنان موظف بودند لباس آستینبلند و پوشیده بپوشند و روسری نیز سر کنند.
شهلا لاهیجی از خاطرات آن روزها میگوید: «مثلا یادم هست اولین محلهایی که رفتن با حجاب به آنجا اجباری شد که خندهدار هم هست، شیرینیفروشیها بود. بعد ادارهی پست بود. یعنی از ادارات اولی پست بود. یعنی جاهایی که مردم مجبور بودند بیشتر به آنها مراجعه کنند و سپس سایر ادارات بود.»
اما این بار بر خلاف سال ۵۷ اعتراض گسترده و شدیدی علیه این سخنان صورت نگرفت. شاید یکی از عمده دلایل این سکوت را بتوان مربوط به فضای سیاسی آن زمان دانست. ناآرامیهای کردستان و ترکمنصحرا و نیز شروع درگیری بین نیروهای چپ و حزباللهیها در تهران و چند شهر دیگر، مجال پرداختن به موضوع حجاب را از مردم گرفته بود. ضمن آنکه بسیاری از نیروهای روشنفکر در آن زمان یا کشته شده و یا در زندان بودند، برخی نیز ایران را ترک کردهبودند.
خانمی که خود به دلیل اجباری شدن حجاب در ادارات از کار بیکار شده، علت پذیرش این مسئله از سوی زنان را این گونه عنوان میکند: «یک فاکتور خیلی مهم باورمان بود که همان کسانی که شما الان اشاره میکنید به تحصیلات و شعور اجتماعی و کارکردنشان و روشنبینیشان، اینها کسانی بودند که به آنچه دنبالش رفته بودند و برایش به خیابان آمده بودند وحنجرهشان را خسته کرده بودند، شعار داده بودند، باورشان بود. برای بازی که به خیابان نیامده بودند، برای شور انقلابی هم کسی به خیابان نیامده بود. واقعا شرایط، شرایطی بود که نارضاییها حاکم بر قلب و ذهن آدمها بود و شعاری که میدادند با باورشان توأم بود و فکر میکردند که بخاطر عملیشدن اساس آن چیزی که وادارشان کرده نهضتی را بپا کنند و تغییراتی را باعث بشوند، بخاطر آن باور، روسری سرکردن بهای چندان گزافی نیست.»
ممنوعیت ورود زنان بیحجاب به اماکن عمومی
روند اجباری شدن حجاب تا سال ۱۳۶۰ ادامه داشت. در ماه رمضان آن سال محمد تقی سجادی نماینده دادستان انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات، مقررات مربوط به ماه رمضان را اعلام کرد.
طبق این قانون، اماکن عمومی موظف شدند تابلویی در معرض دید مشتریان خود قرار دهند با این جمله: «به دستور دادگاه مبارزه با منکرات از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمیکنند معذوریم». این اطلاعیه در حالی صادر شد که اعظم طالقانی نماینده مجلس شورای اسلامی دوماه پیش از این تاریخ، تصویب هرگونه لایحهای مربوط به اجباری شدن حجاب در مجلس را تکذیب کرده بود.
به واقع نیز هیچ قانونی در این زمینه تا سال ۱۳۶۳ در مجلس به تصویب نرسید. در آن سال با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس، حکم ۷۴ ضربه شلاق برای عدم رعایت حجاب تعیین شد... این حکم ۱۴ سال است که پا برجاست.
به نقل از "میترا شجاعی"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر