۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

مهر

روز ملی اقلیت های جنسی به پیشنهاد گروهی نام گذاری شد، حب و بغض رو کنار گذاشتیم و تاییدش کردیم و یا شمشیر از رو بستیم ...
سوالاتی پیش اومد که فکر کنم تا حدودی جواب داده شده و امیدوارم پرسیده شود و باز جواب داده شود.
اگر روز ملی تعیین نمیشد ، چه توسط یک نفر از ما چه یک گروه، حالا هر روز و هر ماهی از سال؛ تو یا من اینکار رو می کردیم؟ یا حتی بهش فکر میکردیم و پیشنهاد می دادیم؟
یک روز معرفی شد، و این حرکت نیاز به کمک من و تو داره، چون من و تو که جزوی از این جامعه دگرباش هستیم می پذیریم یا رد می کنیم. دلیلی برای نپذیرفتن داریم؟ دلیل برای پذیرفتنش چی ؟
از این خوشحالم اگر من برای تعیینش دخالتی نداشتم یا مورد مشورت قرار نگرفتم اما در مهر تایید زدن و ریشه دار کردنش نقش مهمتری خواهم داشت. تو چی ؟
یادمون باشه ما از هر رنگ و نوع و گروه و شکلی هستیم و کسی جز ما نمی تونه باعث اتحاد ما بشه، متحد شدن ما از توان یک نفر و یک گروه بیرونه، تک تک ما باید بخواهیم که همگام برای اهداف مشترک گام برداریم ... و این خودش یه آغازه ...
به امید روزی که رنگین کمان در این سرزمین خودنمایی کند ... 

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

روز من ... روز ما


روز ملی ...
روزی به شوه و پاس بودن مان...
روز من ...
روز تو ...
روزی برای همه ما ...

" آنچه ما می خواهیم این است که روزي براي شادي داشته باشيم و در اين روزِ‌ شاد ِ‌ تابستاني، پيامي غير از اعتماد و نگاهي جز محبت نداشته باشيم."


اول امرداد ماه امسال روز ملی ما نام گرفت، باشد که چون امرداد جاودان و پویا باشیم.

روز ملی همجنسگرایان، دگرجنسگونگان و دو جنس گرایان ایرانی فرخنده و شاد باد ...

۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

تلنگر

من چی هستم؟ کجا هستم؟ چی رو قبول دارم و چی رو قبول ندارم؟
من همون پسر سه سال قبلم؟ خدای من کجا دارم می رم، پس اون پسر چی شد؟
توی چه چیزهایی که به فکرمم نمی رسید گم شده!
چرا برای چیزی که دیگه ندارم و یا دست کم گم کردم اینقدر می نازم؟
این همه نشونه راه ... این همه بهم گفتن و شنیدم و اما نخواستم باور کنم
کجای کارم من ، چه پرتم از همه چی و همه جا؟
فقط ادعا ...
همه یا درجا می زنن و یا جلو می رن و یا پس رفت می کنند ...
 من راه چهارمی رفتم که حتی اسمم نداره ...
انگار بعد از این همه نشونه و حرف و نوشته ، فقط یه اس ام اس و یه نصفه خط
اونقدر محکم تو گوشم سیلی می زنه که ترس برم می داره نکنه مرده باشم و
این همه رو ندیده گرفته ام.
...............................

فکر کنم کسی منظور اصلی ام رو از نوشته های بالا متوجه نشه، آخه با
اینکه حرف زیاد بلدم بزنم یعنی اینطور فکر می کردم اما بلد نیستم درد دلم
رو درست بگم.

فقط دعا کنید برام ... به دعای همه ی دوستانم نیاز دارم ...

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

تیرگان چیست؟

در ایران پیش از یورش تازیان، سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز
تقسیم می شد و در این سی روزه نام های دوازده گانه ماه ها هم گنجانده شده
بود و چون نام روز و نام ماه بر هم می افتاد آن روز را فرخنده دانسته
جشن می گرفته و به شادی می پرداختند.
که به پایان نام آن ماه و روز "گان" می افزودند و جشن را به آن نام می
خواندند. تعدادی از این جشن های ماهیانه اعتبار و قداست بیشتری داشتند
مانند مهرگان (که چون نوروز بزرگ و باشکوه بود) و بهمنگان و تیرگان که
هنوز در بین ایرانیان و زرتشتیان ارزش خود را حفظ نموده اند.
تیرگان را جدای از انطباق نام ماه و روز، یادواره پرتاپ تیر آرش کماندار
می دانیم؛ که در زمان پادشاهی منوچهر، پس از اشغال بخش های زیادی از
سرزمین ایران توسط سپاه افراسیاب و طولانی شدن ستیز و فرسودگی دو سپاه
قرار آشتی بر این گذاشته شد که از سوی سپاه ایران تیری رها گردد و در هر
جا که بر زمین فرود آمد مرز ایران و توران تعیین شود.
این ترفندی بود که افراسیاب تورانی کینه دار ایران و ایرانی برای خفت و
نمایش بزرگی خود به ایرانیان تحمیل کرد. بنابراین آرش، جوان دلیر ایرانی،
جان برکف و با تمام توان تیری از کمان رها ساخت و بنابر اسطوره آن تیر به
یاری دادار اورمزد و باد سه شبانه روز رفت تا در ساحل رود جیحون بر ساقه
ی تناور درخت گردویی فرو آمد و آن مرز ایران بود و آرش بی جان بر زمین
افتاد (در جایی گفته شده ناپدید گشت) و جان فدای ایران کرد.
از آن روز به بعد هر ساله ایرانیان در این روز به شوه (=دلیل) رادی آن
پاک مرد و دوری خفت و سلطه دشمن و بیگانه بر ایران جشن می گیرند و از خدا
سرفرازی و پرباری ایران را درخواست می کنند.
زرتشتیان مراسم ویژه ای هم دارند که همراه شدن با گاهنبار فصلی آن را پر
شکوه تر می کند. در مورد آبریزان، بنابر باور زرتشتیان ایزد تیر
(تیشتریه) موکل (=شبیه فرشته در ادیان سامی) بر آب می باشد، در این روز
که بیشتر به کنار رودها و حوض های پر آب می روند با آب پاشیدن های
شادمانه بر یکدیگر به شادی پر داخته و از دادار اورمزد می خواهند که
خشکسالی را از ایرانشهر (سرزمین ایران) دور بدارد. نام دیگر تیرگان به
همین مناسبت آبریزان می باشد.
در کرمان و بم نیز مراسمی است که دستبندی ابریشمین که بیشتر هفت رنگ است
می بافند و به دست می بندند و ده روز بعد بر بلندی (مانند پشت بام خانه)
به باد می سپارند و یاد و خاطره عبور تیر آرش را به کمک باد یادآور می
شوند.

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

اشتباه شده

یه عذر خواهی از دوستان ... نمی دونم این میل چی بود فرستاده شد و مستقیم
اومد تو وبلاگم ... چون با میل وبلاگم رو به روز می کنم این طوری شد ...
ببخشید.
راستی درباره تیرگان امشب می نویسم برای ایران دوستانی که مایل باشند بیشتر بدانند.