۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

اسفند ؛ یادها و خاطره ها

14 اسفند ... تقریبا توی هیچ تقویمی نمی تونی برای این روز مناسبتی پیدا کنی... اوه نه چرا میشه یه مناسبت پیدا کرد، روز احسان و نیکوکاری؛ فقط همین ... چه بیرحمی میشه در حق بزرگان ما نه؟ بگذریم نمی خواهم حرفهای تکراری بزنم ...



در سحرگاه 14 اسفند سال 1345 بزرگ مرد تاریخ معاصر ما در اوج انزوا و تنهایی بدرود این خاک مقدس گفت؛ روز درگذشت دکتر محمد مصدق، بزرگ مردی که برای همیشه در قلب و جان هر ایرانی جای دارد... .

به تنها سروده استاد نیما یوشیج در سال 1332 بسنده میکنم:

"منم از هر که در این ساعت غارت­زده­تر

همه چیز از کف من رفته به در

دل فولادم با من نیست

همه چیزم دل من بود و کنون می­بینم

دل فولادم مانده در راه

دل فولادم را بی شکی انداخته است

دست آن قوم بد اندیش در آغوش بهاری که گلش گفتم از خون و ز زخم"








.
.
.


ایران سرافراز، ایرانی سربلند ...















۲ نظر:

ناشناس گفت...

رسول جان شما رو لینک کردم... ولی شما وبلاگتون راه نو بود.. درسته؟ یکم سردر نیاوردم.. فکر کنم چند تا وبلاگ دارین که اسمهاشون شبیه هم ه.. شاید هم اشتباه میکنم!

ناشناس گفت...

"بانو" ساقی قهرمان
ساقی قهرمان و خیانت هایی به دگرباشان ایرانی

http://saghibanoo.wordpress.com/