۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

عنوان ندارد


با فریادهایش مرا از سکر مستی بیرون می کشد

زجه هایش دل خراش و پریشان می کند

اما گویی عالمیان را گوشی نمانده

همه ی چشمها کر شده و گوش ها کور


۳ نظر:

حامد گفت...

همه را خوابی سنگین فراگرفته.کسی حالی از ما نمیپرسد.همه را تشویش امروز و فردا کشته.
وب من که فعلا باز نمیشه.
www.eshaareh1.bloghaa.com

hamlet گفت...

تصویر ترسناک با متن ترسناکتر!
نه.. همه کر و کور نیستن...

سگ پیر گفت...

کاش عالمی و عالمیانی نبود
تا اینگونه غافل باشند!