۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

شبی متفاوت تر

شبی با من

دیشب گریه کردم

دیشب تمام صبح را گریه کردم

از اشکهایم رنگین کمان خیس خیس شد

از خیسی چشمانم رنگین کمان قطره قطره آب شد و

پشت تنهایی رویاهایم چکید

دیشب تمام صبح را گریه کردم

اشکهایم همه بر باورهایم چکید

اشکهایم همه رویاهایم را شست

از نمناکی رویاهایم طاقتم نم کشید

و از چسبناکی طاقتم به زمین افتادم

دیشب گریه کردم

دیشب تمام صبح را گریه کردم

از اشکهایم قطرههای باران آبی شد

با هق هق خفه ام آسمان سنگین شد

همه ی خیالهایم خیس است

همه ی تنهایی ام پر شده از آب های ریخته

دیشب گریه کردم

دیشب تمام صبح را گریه کردم

پ.ن:
-اسم متن بالا را هرچی دوست دارید بگذارید، یک دلنوشته بود که باید زودتر از این ها می گذاشتمش.
-تغییراتی در ظاهر خانه ام دادم، اینبار بدون اجازه دوستانی را لینک کردم امید از اینکه پنجره ای به خانه ام دارند ناراحت نشوند.
-کامیوترم خراب شده بود این مدت از بی کامپیوتری – آخ ببخشید رایانه_ پکیدم.
-لینک های غیر فعال را پاک کردم اما هنوز امیدوارم روزی نه چندان دور شاهد برگشت دوستان باشیم.

۳ نظر:

حامد گفت...

سلام خوب و خوشی؟ هی کاشکی میتونستم گریه کنم ولی اشکی برای چکیدن نیست.همیشه شاد باشی.

hamlet گفت...

رسول جان درود
طرح نو مبارک.. تصویر زیبایی گذاشتی ولی زمینه ات خیلی تیره است.. حیف فرشته ها نیست تو تاریکی باشن!.. خودتو از تاریکی رها کن تا دل نوشته هات هم خیس نباشن.

حمید بابک گفت...

عالیه
احساس باور نکردنی از یه پسر خیلی خیلی لطیف
مخالفت با ظلم و بدرفتاری های رسمی
عشق به ایران قدیم و اسطوره های وطنی
پسر من و تو یه نفریم