۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

سه سال تمام شد ...

زمستان که شروع می شود ... یلدا می آید ... مهر زاده می شود از پس
بلندترین تاریکی ... اهریمن سرخورده و سرشکسته از همه ی تلاش های بیهوده
اش ... و من شادتر از همیشه ... .
یلدای 85 اولین بار وارد وبلاگ نویسی دگرباشی شدم، توی کویر با شکوهم زیر
آسمان پر ستاره و با آتش مقدس ... و من وارد سال چهارم وبلاگ نویسی
دگرباشی ام که زندگی من است شده ام ... اینجا اولین جایی بود و هست که
خودم را بهتر شناختم، با تمام وجود خندیدم و از اعماق روحم گریستم ...
یلدا برایم مقدس ترین هاست ... بزرگترین هاست ... زمستان برایم شادی بخش
است و یادآور لذت بهاری و ایزدی که در ریشه ی درختان می دمد تا زنده
بمانند ... با هم آوایی آمدم ، هم آوا شد ؛ طعم تازه و راه تازه نقش شد
و مرز تازه پا گرفت و امروز رسیدم به اردی بهشت ... رسول ... رسول نام
من است برای همه ی سالهای بودن و نبودنم ... پایان سه سالگی بلاگر شدنم و
آغاز سال چهارم اش مبارکم باشد ...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

تولد بلاگریت مبارک
محمد